25 - بازگشت خورشید در بابل
پس از رحلت پیغمبر حضرت علی ( ع ) در بابل تشریف داشت و می خواست از فرات عبور کند ، عده بسیاری از یارانش به عبور دادن مرکب ها و توشه ها از آب فرات اشتغال داشتند ، آن حضرت با گروهی از اصحاب نماز عصر را خواند و مردم هنوز از کار عبور از فرات فارغ نشده بودند که خورشید غروب کرد ، در نتیجه نماز عصر عده بسیاری قضا شد و از نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند و در این خصوص با آن جناب به گفتگو پرداختند .
علی ( ع ) که اصحاب خود را این گونه نگران دید از خدای متعال درخواست کرد تا خورشید را به محل اول خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند . خدای متعال دعای او را اجابت کرد و در افق وقت عصر ظاهر شد و چون مردم از سلام نماز فارغ شدند ، خورشید غروب کرد و صدای عجیب هولناکی به گوش رسید که مردم ترسیدند و به تسبیح و تهلیل و استغفار پرداختند و از خدا سپاسگزاری نمودند که چنین نعمتی به آنها ارزانی داشت .
این خبر در عالم منتشر شد و همه جا نقل مجالس بود . سید حمیری در این باره چنین سروده :
چون نماز عصر او قضا شد و آفتاب غروب کرد دوباره به حال اول برگشت و نور او هنگام عصر را نمودار ساخت و سپس
چون ستاره ای که سقوط کند غروب نمود و بار دیگر در بابل نیز همین قضیه اتفاق افتاد با این که چنین پیشامدی برای هیچ گوینده فصیحی پیش نیامده مگر برای یوشع بن نون و پس از آن برای علی ( ع ) و آری رد شمس از امر عجیبی حکایت می کند . ( 30 )
نظرات شما عزیزان: